یکشنبه، بهمن ۱۳

وای که چه می کند این صدا ... آن هم در این هوا. برای عاشق بازنشسته ای مثل من. دوباره ها می آیند ...
حرف تنهایی نیست، رخت سیاهم برای مرگ آرزوهاست. آرزوهایم نو می شوند، آمــــــــــــّــــــــــا!

...
من/ خالی از عاطفه و خشم/ خالی از خویشی و غربت/ گیج و مبهوت بین بودن و نبودن
عشق/ آخرین هم سفر من/ مثل تو من رو رها کرد/ حالا دستام مونده و تنهایی من
ای دریغ از من/ که بی خود مثل تو/ گم شدم/ گم شدم تو زلمت تن
ای دریغ از تو/ که مثل عکس عشق/ هنوزم داد می زنی تو آینه من
...
وای/ گریمون هیچ/ خندمون هیچ/ باخته برندمون هیچ/ تنها آغوش تو مونده/ غیر از اون هیچ
ای/ ای مث من تک و تنها/ دستام رو بگیر که عمر رفت/ همه چی تویی/ زمین و آسمون هیچ
در تو می بینم/ همه بود و نبود/ بیا پر کن من رو ای خورشید دل سرد
بی تو می میرم/ مثل قلب چراغ/ نور تو بودی/ کی من رو از تو جدا کرد؟