سه‌شنبه، شهریور ۲۴

این آخرای تابستون که هوا یه هو پاییزی می شه رو دوست ندارم. یه جوری دلگیره ...

شنبه، شهریور ۱۴

فرق داری با من ... هیچوقت نتونستم به اون خوبی باشم ... حتی نتونستم اداش رو در بیارم!
چیز خاصی نشده! فقط ساعت سه و ربع صبح، پیتزای سرد یخچالی پلاک می چسبه. اونم همزمان با ورود دوست جدیدم، پنجاه و پنج سی! همین.

چهارشنبه، شهریور ۱۱

فیلمه پیدا شد ... اما چه دیر!

شد. ولی کاش نمی شد.
من بی رحم نیستم. ولی از این بی رحمانه تر نمی شد.
تو آینه نگاه می کنم. این منم؟ باورم نمی شه.
کشتمش. با دست های خودم کشتمش.
من خوابم نمی بره ... من کشتمش.