سه‌شنبه، بهمن ۱۵

کنایه نامه

(داخلی/شب/دارالمجانین)
سبز روی تخت نشسته است. زانوهایش را در بغل گرفته و سرش را به دیوار تکیه زده است. چشم هایش را می بینیم که خیره مانده بر سقف اتاق. چراغ روشن است، اما اتاق نور زیادی ندارد. تلویزیون در گوشه اتاق روشن است. اما سبز توجهی به آن ندارد. گفتگوی سینمایی-سیاسی حرارت یک مجادله را به سکوت اتاق تحمیل کرده است. فردریک روی چند جلد ماهنامه گلستانه، با آرامشی لج آور خوابیده است.
سبز رو به تلوزیون می گوید:" دارکوب!!! کی می رسد باران؟"
فردریک (با صدایی بلند می گوید): " بخواب!"