دوشنبه، بهمن ۱۴

بگو از ما که تو خونمون غریبیم

تو که دستت به نوشتن آشناست ... قربون دستت، دل ما رو بنویس!!!
بنویس هر چه کا ما رو به سر اومد، بد قصه ها گذشت و بدتر اومد ... بگو از ما که به زندگی دچاریم، لحظه ها رو می کشیم، نمی شماریم. بنویس از ما که در حال فراریم، توی این پاییز بد فکر بهاریم! رفیق گوشت با منه؟؟! دست من خسته شد از بس که نوشتم. می فهمی؟ پای من آبله زد بس که دویدم. می سوزه! خیلی می سوزه رفیق ... تو اگر رسیده ای ما رو خبر کن، چرا اونجا که تویی من نرسیدم ... ؟ از کی باید بپرسم؟ دل دریا رو نوشتی ... همه دنیا رو نوشتی ... دل ما رو بنویس!